یادت میاد گفتم داستانمون bestئه یادته میگفتم پیدا نمیشه مثش هنو مغزم مونده هَنگت از اون روزا چیزی پیدا نمیشه باهاش دردام اوکی شه احساسم بعد تو بد شد احساس نمیکنم با این حرفا اوکی شه هرکاری از دستم بر اومد کردم تا حالا ولی بازم خیالم راحت نی که اوکی شه
[ورس یک] کجا میخوای تو بی من بری تنها موندن واسه من بده بگو بدونم اگه تمومه کارم برم یجا آروم بمیرم هنو باهامن این اشکا نقشت رو دستام، کلم رو برفا رات نمیدم نمیدم هنو هست جات انقد توو خونمه که نمیبینم فردا میخوام بمیرم، بمیرم
اگه گفتم دیگه نداری تو دلم دیگه جا نیومده هنو کسی جات دروغ بوده همش باز میخوام اوکی شه هرچی خراب شده بینمونم زود اوکی شه ندادم فرصت بهت فکر کردی پی * هام جلو دوستات بگو نخورن انقدر فشار مدیونم بهت تو دادی منو نجات * میکنه بشنوم بازم صدات مجبورم بهت بگم حق با تو بودو هنوزم به فکرتم از راه دورو یکمم با من باشی نه دیگه بد نی نمیخوام بهش فکر کنم ما همو نبینیم
